اطلاعات سوخت تازه نیست، زمان هست
در سال ۲۰۰۶ میلادی، کلایو هامبی، یک ریاضیدان بریتانیایی و مغز متفکر در حوزه بازاریابی، بیان کرد که دادهها ارزشمند هستند و به عنوان سوخت برای تکامل و پیشرفت استفاده میشوند. او توجه خاصی به فناوریهای بزرگی مانند فیسبوک و گوگل جلب کرد که در آینده به طور گسترده از دادهها استفاده خواهند کرد تا ما را به خود جذب کنند. این شرکتها با استفاده از الگوریتمها و مدلهای تجاری خود، دادههای ما را جمعآوری و تحلیل میکنند.
هدف اصلی این شرکتها در جمعآوری دادهها، فروش محصولات و خدمات خود به ماست و نه بهبود زندگی ما. آنها به دنبال نگهداشتن ما در سیستم خود هستند تا به ما چیزهایی بفروشند. این شرکتها برای این منظور دادههای ما را به طور مداوم تحلیل و بررسی میکنند و به دنبال الگوها و رفتارهایی هستند که بتوانند از آنها سود ببرند.
با این که این شرکتها میلیاردها دلار درآمد کسب میکنند، ما نیز میلیاردها ساعت زمان خود را در این فرایند هدر میدهیم. اما آیا جمعآوری دادهها و وقت صرف شده در آن به ما خوشحالی و رضایت میبخشد؟ برخی مطالعات نشان میدهند که واقعیت برعکس است. در واقع، فناوری امروزی ما را قادر میسازد وقت زیادی را صرف جمعآوری دادهها کنیم و به نوعی از زمان خود هدر بدهیم.
با توجه به این واقعیت، سوالی مطرح میشود که آیا واقعاً باید وقت زیادی را برای جمعآوری دادهها صرف کنیم؟ این سؤال به ما کمک میکند تا میزان اتلاف زمان در جمعآوری دادهها را بررسی کنیم.
FOMO یا “ترس از دست دادن” به معنای نگرانی و استرسی است که به ما میدهد که چیزی را از دست میدهیم یا در جریان نیستیم. در زندگی امروزی، اغلب احساس میکنیم که به وقت کافی برای استراحت، خانواده و دوستان، و همچنین انجام کارهایی که میخواهیم، نمیرسیم. وقتی چند دقیقه آزاد پیدا میکنیم، ممکن است با پدیده FOMO مواجه شویم و احساس کنیم که در حال از دست دادن چیزی مهم هستیم. این احساس غیر ضروری است و به فشارهای روزمره ما اضافه میشود که باید با آنها کنار بیاییم. ما همیشه در جستجوی چیزی بهتر هستیم و به سختی میتوانیم لحظهای را صرف کنیم تا در آنچه در حال حاضر اتفاق میافتد شرکت کنیم.
درباره استفاده مشکوک از داده به عنوان گزینهای برای صرفهجویی در زمان، میتوان گفت که اکثر دادهها که در دسترس داریم، به یک ساختار کارآمد ترجمه نشدهاند. بیشتر دادههای جهان، حتی تا ۹۰ درصد، در چند سال اخیر تولید شدهاند. اما به جای اینکه این دادهها به بهبود عملکرد و بهرهوری ما کمک کنند، یک درصد بسیار کمی از آنها در صنعت و ساختوساز استفاده میشود.
استفاده از دادهها به طور مستقیم به کاهش ناراحتی در زندگی ما کمک نکرده است، اما همچنان دادهها میتوانند تأثیرات مفیدی داشته باشند. برخی از افراد نگران هستند که دادهها ممکن است فشار بیشتری را بر روی افراد ساده ایجاد کنند، اما این لزوماً درست نیست. استفاده مناسب و هوشمندانه از دادههای مفید، میتواند به ما کمک کند تا بهترین تصمیمها را بگیریم و زندگیمان را بهبود ببخشیم.
برای اینکه دادهها بتوانند به مردم در کار و زندگی شادتر کمک کنند، نیاز است که از دادههای معتبر و فیلتر شده استفاده کنیم. این دادهها باید از منابع معتبر و قابل اعتماد تأمین شوند تا ما را در اتخاذ تصمیمات سریع و دقیق راهنمایی کنند. در زمینه تجارت، شرکتها باید بر روی راهحلهای نرمافزاری تمرکز کنند که نه تنها به بهرهوری عملیاتی بلکه به خوشبختی سازمانی نیز کمک کنند.
ما نیاز داریم که کارآفرینان و توسعهدهندگان نرمافزار به جای ساخت نرمافزارهای جدید برای مدیریت پروژه یا ارائه محصولات غذایی ماهانه، به ساخت نرمافزارهایی بپردازند که به مردم در کار و زندگی شادتر کمک کنند. آنها باید نرمافزاری بسازند که به کاربران خود امکانات و خدمات بهتری ارائه دهد و حتی بتواند خودش بهبود یابد، زیرا در واقعیت، مغز ما همیشه ایدههای بهتری برای ارائه دارد.
ما نیاز داریم که رهبران فناوری تمرکز خود را بر “نتیجه نهایی برای انسانها” قرار دهند، نه فقط بر نتیجه اصلی خودشان. فرض کنید که سیستمهای عامل رسانههای اجتماعی از علایق و ویژگیهای شخصیتی مشابه برای پیشنهاد دوستان جدید استفاده کنند و به ما در برنامهریزی تجربیات مشترک کمک کنند. آیا آنها درآمد خود را از دست میدهند یا اینکه با صرفهجویی در زمان، ما در ایجاد روابط شخصی عمیقتر و بهرهوری بیشتری خواهیم داشت؟ به عبارت دیگر، به جای تمرکز بر سود و درآمد، تمرکز بر بهبود کیفیت زندگی و رضایتمندی مردم میتواند نتایج بهتری داشته باشد.
دادههای قابل اعتماد و فیلتر شده میتوانند ما را در تصمیمگیریهای سریعتر، دقیقتر و کاهش اضطراب از از دست دادن فرصتها (FOMO) کمک کنند. این امر به کارکنان اجازه میدهد تا بیشتر از وقت خود را برای ایجاد شادی در مشتریان، ایجاد راهکارهای نوآورانه و بهبود عملکرد در زمینه کار و ارتباط با افراد نزدیک به خود صرف کنند. آنانی که با من آشنا هستند، میدانند که من به شدت به پیشرفت صنعت ساختمان علاقهمند هستم و میخواهم به مدرنیته در آن کمک کنم تا همهی افراد بتوانند از کار در این صنعت هیجان زده شوند. من میخواهم از فناوری پیشرفته بهرهبرداری کنم تا صنعت ما در بهبود خوشبختی و کیفیت زندگی رهبری کند و این بطور مستقیم باعث جذب استعدادهای برتر برای کمک به ساختن یک جهان بهتر میشود.
با ارائه یک نرمافزار که بتوانم به آن با اعتماد کامل روی آورده و به من بگوید کدام صندلی راحتی را باید با اطمینان ۹۰٪ خریداری کنم، میتوانم از تصمیماتم در خرید بهبود بخشیدم. اگر چنین برنامهای موجود بود، ممکن است ما ده درصد از تصمیمات اشتباه بگیریم، اما در عین حال در زمان صرفهجویی قابل توجهی در تصمیمگیریهای سریعتر به دست بیاوریم.
ممکن است در گذشته دادهها به عنوان “نفت جدید” در نظر گرفته میشدند. اما اشباع از دادههای بیش از حد تبلیغاتی و فیلتر نشده، زمان ما را میدزدد و باعث میشود که از سلامت و حتی محتوای کمتری بهرهبرداری کنیم. اکنون، ما بهطور فردی باید زمان را جستجو کنیم و در صرفهجویی زمان تلاش کنیم. همچنین به شرکتهای نرمافزاری نیاز داریم که زمان را بهعنوان یکی از گرانبهاترین داراییها خود ارزیابی کنند و در بهبود کیفیت و استفاده بهینه از زمان تلاش کنند.