راهنمایی کامل کلیه روشهای تبلیغات در بازیهای کامپیوتری و موبایلی در جهان
بازیهای ویدیویی به تنهایی تنها برای سرگرمی نیستند. برای تبلیغکنندگان هوشمندی که به دنبال گروهی پرسود و زیرک از مخاطبان یعنی بازیکنان هستند، جهان گیم یک بستر بسیار حائز اهمیت است. در صورتی که یک استراتژی مناسب وجود داشته باشد، تبلیغات در اپلیکیشنهای بازی میتواند ابزاری قدرتمند برای دستیابی و برقراری تعامل با بازیکنان امروزی باشد. اگر شما با مفاهیم تبلیغات در بازیها آشنا نیستید و نمیدانید چگونه این نوع تبلیغات عمل میکند، این مطلب برای شماست.
تبلیغات در بازیها: راهنمایی برای مارکترها
در تبلیغات درون بازی، تبلیغ به طور ظریف و زیرکانه با محیط و اتمسفر بازی ترکیب و یکپارچه میشود. به همین دلیل، تبلیغات درونبرنامهای در اپلیکیشنهای بازی یکی از قویترین انواع تبلیغات است. با تقریباً ۳ میلیارد بازی در سراسر جهان، تبلیغات در بازیها میتواند برندها را به نرخ دسترسی باورنکردنی رساند. بازیهای ویدیویی در پلتفرمهای مختلف – از بیلبوردهای دنیای مجازی بازی گرفته تا ایجاد تجربههای مرتبط با یک برند – به بهشت مارکترها برای دستیابی به دموگرافیک خاص اطراف بازیها تبدیل شدهاند و سرمایهگذاری هدفمند در آنها معمولاً نتیجه بخش است.
در ادامه، یک راهنمای جامع برای مارکترها ارائه میشود که توسط سایت Martech آماده شده است و شامل موضوعاتی مانند اصول اولیه تبلیغات در بازیها، انواع تبلیغات، هزینهها و غیره است.
انواع تبلیغات درون بازی
قبل از آنکه به بررسی راهکارهای تبلیغاتی در بازیها بپردازیم، بیایید نگاهی به انواع رایج تبلیغات در بازیها بیندازیم.
تبلیغات ایستا: این نوع تبلیغات مستقیماً در بازی و به عنوان یک جزء از خود بازی قرار میگیرند. آنها در محتوای بازی جاسازی شده و کدگذاری میشوند. از آنجایی که این نوع تبلیغات قابل تغییر نیست و به صورت بینهایت در بازی حضور دارند، هزینههای آنها عموماً بالاست و بر اساس هزینه ثابت تعریف میشوند.
تبلیغات پویا: تبلیغات پویا یا تبلیغات دینامیک در بازیها میتوانند در مکانها و فرمتهای مختلف پراکنده شوند (تبلیغات دیسپلی و ویدیویی رایجترین موارد در این نوع هستند). علاوه بر این، این تبلیغات قابلیت جایگزینی در چند ثانیه با تبلیغ دیگر را دارند. به عنوان مثال، برجهای تبلیغاتی بازی Need for Speed: Carbon که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، نمونهای برجسته از استفاده ساده و در عین حال قدرتمند از این نوع تبلیغات در بازی هستند.
محتوای اسپانسری در بازیها
در زمینه تبلیغات درون بازی، یک نوع محتوا وجود دارد که شامل ادغام یک برند یا محصول در محتوای واقعی بازی است. این اقدام باعث میشود بازی برای بازیکنان قابل مشاهدهتر و قابل تجربهتر شود و آنها را به برند جذب کند. یک مثال خوب از این نوع تبلیغات در بازی، همکاری بین برند KFC و نینتندو در ایجاد یک جزیره مجازی در بازی محبوب Animal Crossing: New Horizons است. این جزیره با عناصر و اشیاءی تزیین شده بود که مرتبط با برند KFC بودند و حتی یک کوپن مرغ نیز به عنوان جایزه برای برنده در نظر گرفته شده بود.
بازیهای تبلیغاتی (Advergames)
جایگزینی تبلیغات درون بازیهای موجود با یک روش دیگر به نام Advergame یا بازیهای تبلیغاتی ممکن است. این بازیها به طور خاص برای تبلیغ یک برند یا محصول طراحی شدهاند. آنها به عنوان یک راه جذاب و سرگرمکننده برای برقراری تعامل با برند محسوب میشوند و میتوانند به طور موثری آگاهی و وفاداری برای مخاطبان برند ایجاد کنند.
بازی تبلیغاتی Chex Quest که توسط شرکت Chex ساخته شده بود، به عنوان اولین بازی ویدیویی در جعبههای صبحانهی Chex معرفی شد. این بازی در واقع نسخهای تغییر یافته از بازی محبوب Doom بود، اما با یک اتمسفر جدید و نام Chex Quest، به منظور سازگاری بیشتر با خانواده و کودکان طراحی شده بود. Chex Quest به شدت مورد پسند مصرفکنندگان قرار گرفت و حتی جوایزی را به خود اختصاص داد.
همچنین، شرکت Activision Blizzard Media اخیراً تعداد زیادی Playable (بازیهای قابل بازی) برای برندهای مختلف در محیط موبایل ایجاد کرده است. Playable یک پلتفرم تبلیغاتی بازی است که برای توسعهدهندگان بازی در وب سایت یا برنامههای کاربردی، یک روش دوگانه را فراهم میکند؛ به عبارت دیگر، Playable در واقع یک فایل تبلیغاتی برند است که شامل یک فایل بازی نیز میشود. کاربران در حین بازی کردن Playable، علاوه بر اینکه سرگرم میشوند، با تبلیغ خاصی از یک برند خاص نیز روبرو میشوند.
جایگذاری محصول یا Product Placement همچنان یک روش تبلیغاتی کلاسیک است که به خوبی عمل میکند. تبلیغکنندگان میتوانند محصولات خود را به طور مستقیم در بازیهای ویدیویی قرار داده و به این ترتیب اطمینان حاصل کنند که بازیکنان برند را میبینند و از محصولات آن “استفاده” میکنند. اگر بازی Mario Kart 8 را روی کنسول Nintendo Wii بازی کرده باشید، میدانید که در بازی یک قسمت وجود دارد که میتوانید خودروهای مرسدس بنز را باز کنید. این باعث شده بود که محصولات برند به صورت منحصر به فردتری نیز تبدیل شوند، زیرا کاربر در بازی باید با تلاش خود ماشینهای مرسدس بنز را بدست آورد.
هدفگذاری برای تبلیغات در بازیها
یکی از مزایای منحصربهفرد اجرای تبلیغات در بازیها، امکانات گسترده تارگتینگ و هدفگذاری است. این فرآیند با انتخاب بازیهای مناسب آغاز میشود. تبلیغکنندگان میتوانند بر اساس جمعیت هدف، موقعیت جغرافیایی، نوع دستگاه و پلتفرم بازی مخاطبان خود را مشخص کنند. اما اگر این رویکردهای سنتی در تارگتینگ را با تارگتینگ بر اساس رفتار مصرفکننده ترکیب کنیم، تبلیغات در بازیها به طور مؤثرتر و کارآمدتر از قبل خواهند بود.
تارگتینگ بر اساس رفتار، از اقداماتی که بازیکن انجام داده یا انجام نداده است استفاده میکند تا یک گروه ایدهآل از کاربران را تشکیل دهد. به عنوان مثال، یک تبلیغکننده میتواند بازیکنانی را هدف قرار دهد که با خرید آیتم یا ویژگی درون بازی، تمایل خود را به پرداخت مالی بیشتر و تعامل بیشترشان با بازی نشان دادهاند. در اینجا، پرداخت مالی برای آیتمهای درون بازی، رفتاری معنادار از سوی کاربر برای تبلیغدهنده است.
ترکیب این روشهای مختلف تارگتینگ و پیادهسازی آنها در بازیهای مختلف که در پلتفرمهای مختلف مانند کنسولهای بازی، کامپیوتر و گوشیهای هوشمند قابل اجرا هستند، تبلیغات درون بازی را بسیار قدرتمند میکند. با دسترسی به تعداد بیشتری از مخاطبان و تارگتینگ قوی، برندها میتوانند آگاهی را در مخاطبان ایجاد کنند، تعامل بیشتری با برند خود داشته باشند و به سرعت و به طور موثر فروش خود را افزایش دهند.
نحوه خرید تبلیغات در بازیها به وابستگی به بازیهایی که میخواهید در آنها تبلیغات خود را نمایش دهید و همچنین بودجهای که در اختیار دارید، متغیر است. هنگام انتخاب روش خرید تبلیغ در بازیها، باید اهداف خاص خود، بودجه و مخاطبان هدف کمپین تبلیغاتی خود را در نظر بگیرید.
در زیر، چندین بستر برای خرید تبلیغ در بازیها آمده است.
1.ناشران بازی:
شرکتهایی که به طور تخصصی در طراحی و تولید بازیها فعالیت میکنند و نام آنها در بین مخاطبان شناخته شده است، یکی از راهکارهای درآمدزایی خود را از طریق تبلیغات درون بازیها دارند. شما میتوانید مستقیماً با ناشران بازی همکاری کنید و کمپینهای تبلیغاتی سفارشی خود را در بازیهای آنها ایجاد کنید. این رویکرد به شما امکان کنترل بیشتری بر روی محتوای خلاقانه میدهد و امکانات بهتری برای تارگتینگ و ادغام عمیق با محیط بازی را فراهم میکند. با این حال، این گزینه ممکن است زمانبر و گرانتر از سایر گزینهها باشد و به دلیل محدودیت در یک بازی خاص، مقیاس مناسبی نداشته باشد و همچنین ممکن است بازدهی بالایی برای شما نداشته باشد.
۲. شبکهها و پلتفرمهای تبلیغاتی درون بازی:
برخی شبکهها و پلتفرمهای تبلیغاتی وجود دارند که برندها را با ناشران بازی به ارتباط میاندازند. به عنوان مثال، شبکههایی مانند Admix و Unity Ads وجود دارند.
شبکههای تبلیغاتی در بازیها عموماً به برندها دسترسی به مجموعهای گستردهتر از بازیها را فراهم میکنند. آنها امکانات بهتری در زمینه مقیاسپذیری و دسترسی به مخاطبان برند را در قیمتگذاری و تارگتینگ به ارمغان میآورند. اما نکته منفی این شبکهها این است که شما کنترل کمتری بر روی محتوای خلاقانه و قرارگیری تبلیغ در بازی دارید. همچنین، برخی از شبکههای تبلیغاتی کیفیت بالایی ندارند و گزینههای محدودی در زمینه تارگتینگ را ارائه میدهند.
۳. پلتفرمهای تبلیغات برنامهریزیشده:
پلتفرمهای برنامهریزیشده ممکن میکنند تبلیغات درون بازی را به صورت برنامهریزیشده انجام دهید. مثالهایی از این پلتفرمها عبارتند از Bidstack و Anzu.
پلتفرمهای برنامهریزیشده تبلیغات از الگوریتمها و دادهها برای خرید و قراردادن تبلیغات در بازیها در چندین ناشر و پلتفرم استفاده میکنند. این رویکرد به شما امکان میدهد تا با استفاده از دادهها و رفتار کاربر، کارایی، قابلیت مقیاسپذیری و گزینههای تارگتینگ پیشرفتهتری را داشته باشید. با این حال، استفاده از پلتفرمهای برنامهریزیشده ممکن است شما را محدودتر در کنترل محتوای خلاقانه و قرارگیری تبلیغات در بازی کند و احتمالاً نیاز به تخصص فنی بیشتری داشته باشد.
به عنوان مثال، قیمت تبلیغات درون بازی بستگی به عوامل مختلفی دارد، از جمله نوع بازی، قالب تبلیغات، تارگتها و اندازه و دامنه کمپین. در این زمینه، قیمتگذاری براساس CPM (هزینه هر هزار نمایش) روش رایج است و نرخها ممکن است بسته به قالب تبلیغات و تارگتینگ متفاوت باشند. به طور متوسط، CPM برای تبلیغات نمایشی درون بازی بین 10 تا 20 دلار و برای تبلیغات ویدیویی از 15 تا 30 دلار متغیر است.
باید توجه داشت که این اعداد به شدت متغیر هستند و بسته به مخاطب، بازی، هدف و قالبهای تبلیغاتی متفاوت خواهند بود. به عنوان مثال، پژوهشی که توسط اداره تبلیغات تعاملی (IAB) انجام شده است نشان میدهد که نرخ CPM برای تبلیغات درون بازیهایی که به نسل Z و نسل هزاره (نسل Y یا متولدان 1357 تا 1372) تارگت میکنند، ۳۰ تا ۵۰ درصد بیشتر از تبلیغاتی است که نسل X (متولدان 1343 تا 1357) و بیبی بومرها (نسل پیش از X) را هدف میگیرند.