“رهبری با رویکرد نوین؛ چگونه موفقیت به مرور زمان سازمانهای کوچک را تحت تأثیر قرار میدهد”
در طی سفری پراز چالش و تلاش، متوجه شدم که چگونه میتوان با پرینت سهبعدی، اجزایی را که به نظر ممکن نبود ساخته شوند، به واقعیت تبدیل کرد. این ایده به تأسیس شرکت Velo3D منجر شد، که هدفش ساخت اجزا و قطعاتی بود که شرکتهای خلاق در صنایع آینده به آنها احتیاج دارند.
داستان غیرممکن که ممکن شد
پس از گذر از دورههای آزمون و خطا در روزهای نخست، به نتیجه رسیدیم که راهحل تکنولوژیکی مستقیم برای حل مشکلات ما وجود ندارد. مواجه با واقعیتی مربوط به خواص آلیاژها و شیمیایی بودن این مواد، ما را به این موقعیت مهم رساند که همه مشکلات را باید حل نکنیم. به جای آن، تصمیم گرفتیم که بر روی شناسایی و حل مشکلاتی که بیشترین اهمیت را دارند، تمرکز کنیم. این به ما اجازه داد تا بر مسئله مهمترین و خاصترین مسائل مشتریانمان متمرکز شویم و راهحلهای کارآمدی ارائه دهیم.
تغییر در دیدگاه و هدف
فکر کردیم که نیازی به حل کلیه مشکلات نداریم، بلکه به دنبال راهحلی برای ساخت یک نوع خاص از پمپ توربو بودیم. این تغییر در دیدگاه به ما این امکان را داد که به دقت تمام توان ذهنی و ابتکار را در یک جهت مشخص جمع کنیم. با کوچکترین جزئیاتی که به نظر ممکن میرسید، ما در نهایت موفق به تولید اولین قطعه “غیرممکن” خود شدیم.
“از غیرممکن به ممکن: داستان تأسیس Velo3D و پیشرفت در تکنولوژی ساخت اجزا”
من به محاسبات رسیدم که این اجزایی که ساختشان غیرممکن است، میتوانند بخشی از بازار را به خود اختصاص دهند و سودآوری قابل توجهی داشته باشند. حتی اگر ریسک بزرگی هم داشته باشند، ارزش سرمایهگذاری در ساخت آنها وجود دارد. بالاخره تصمیم گرفتم که خودم ریسک را بپذیرم و Velo3D را تأسیس کنم. هدفمان این بود که با استفاده از پرینتر سهبعدی، اجزاهایی که شرکتهای خلاق به آنها نیاز دارند را بسازیم.
در ابتدا، با مشکلات زیادی روبهرو شدیم. من تجربه کاری در شرکت سرمایهگذاری داشتم و وظیفه من پیدا کردن شرکتهای جالب برای سرمایهگذاری بود. در این راستا، مشکلاتی مشترک در بخش تولید و ساخت محصولات را کشف کردم. برخی از مهندسان برجسته میگفتند که به اجزایی نیاز دارند که ساختشان غیرممکن است. این ایده مرا به سمت تأسیس Velo3D سوق داد.
با اینکه راهحلهای فنی آغازیه ما موفقیت آمیز نبود، اما با ادامه آزمون و خطا، به نتیجهای رسیدیم که هیچ راهحل فنی کلی برای مشکلات وجود ندارد. به جای آن، تمرکز بر شناسایی مشکلات خاص و ارائه راهحلهای هدفمند برای مشتریان ما اهمیت پیدا کرد. این تغییر در نگرش باعث موفقیت ما در همکاری با شرکتهای معتبری نظیر SpaceX و Honeywell در صنعت فضا و انرژی شد.
لحظات موفقیت
تحویل اولین قطعه به یکی از مشتریان، یک لحظهی فراموشنشدنی برایمان بود. زمانی که قطعه را به جلسهای ارائه دادیم و به آنها نشان دادیم که چه چیزی ساختهایم، تعجب و هیجان در چهرههای آنها نمود پیدا کرد. با استفاده از رویکرد کوچکترین جزئیات، نشان دادیم که حتی آنچه به نظر غیرممکن میرسد، قابل انجام است. این موفقیت را به عنوان نمونهای از توانمندیها و امکانات تکنولوژی پرینتر سهبعدی برای حل مسائل پیچیده اعلام کردیم.
با گذر از گام به گام، راهحلهای تکی را به کار گرفتیم و مشکلاتی چون مایکروتوربینها و تبادلکنندههای گرما را با دقت و موفقیت حل کردیم. در هر مرحله، امکانات جدیدتری از تکنولوژی پرینتر سهبعدی را برای بهبود و بهینهسازی فرآیند ما کشف کردیم.
امروز نیز، این تجربه را به تیم کاری خود یادآوری میکنم. میپردازیم که موفقیت آنقدر مهم است که تا زمانی که مشتری مسئله دارد، ما موظف به حل آن میشویم. این اصل برایمان مفهوم است که تا زمانی که مشتریان نیاز به راهحل دارند، تمرکز باید بر روی رفع مشکلاتشان باشد، و تا زمانی که مشکل حل نشده باقی مانده، هیچ زمینهی دیگری نباید ما را منحرف کند.
فهمیدن زمان مناسب برای اتمام
معنای این اظهارنظر و تجربهی شخصی من این نیست که شما باید به دنبال ترکیب جهاننمایی ایدهآل برای کسبوکارتان دست کمی میگردید. در واقع، شما باید در هر شرایطی به دنبال راهحلهای بزرگتر و بهتر باشید. اما اگر تمام تلاشهای شما به نتیجهای منجر نشود، ناامید نشوید. به یاد داشته باشید که موفقیت ممکن است با دستیافتن به یک قسمت از هدف شروع شود. زمانی که تیم شما خسته شد، تغییر در نقطه تمرکز و انتظاراتشان را ایجاد کنید. این اقدام را با تفکر دربارهی بخشی از مسئله، نه کل مسئله، آغاز کنید.
انتخاب بر اساس ارزشها
از کجا شروع کنید؟ میتوانید با هر بخشی که فکر میکنید بیشترین تأثیر مثبت را بر کسبوکار شما از داخل و خارجی میگذارد، آغاز کنید.
از تأثیر خارجی یعنی تعیین کردن چشمانداز کسبوکارتان استفاده کنید. بررسی کنید که مشتریان چقدر حاضرند برای محصول یا خدمات شما پرداخت کنند و چگونه این محصول یا خدمات میتواند به سرعت مشکلات مالی شما را حل کند. به سرمایهگذاران گوش کنید و سعی کنید متوجه شوید چه جنبههایی از کسبوکار شما را جذابتر میکند. هدف این است که بفهمید کدام راهحل کوچک میتواند به شما کمک کند که بیشترین توجه مثبت را به کسبوکار خود جلب کنید و شما را از رقبا تفکیک دهد. از دیدگاه داخلی، به تیم کاریتان گوش دهید و دریابید چگونه میخواهند کار کنند. سعی کنید بفهمید که اگر یک وظیفه غیرقابل انجام به سرانجام برسد، چه حس و حالی خواهند داشت.
هدایت به رویکرد جدید
وقتی شما در حال ایجاد یک تغییر عظیم در راهبرد یا نگرش تیم خود هستید، طول میکشد تا اعضای تیم به این تغییر عادت کنند. در ابتدا، مهم است هر روز نقطه تمرکز جدید تیم را یادآوری کنید. با هر پیشرفت کوچکی، به اعضای تیم پاداش دهید تا احساس پیشرفت کنند. برای آنها چشماندازی ترسیم کنید تا بدانند چه تلاشی برای دستیابی به هدف نخست مورد نیاز است. فضایی برای اشتباه کردن و یادگیری از اشتباهات را به آنها اعطا کنید.
در حین اجرا، تیم ممکن است به ایدههای جدیدی برخورد کند و بتواند آنها را در بخشی از تصویر بزرگ خود اجرا کند. با این حال، مهم است تا همچنان آنها را به سوی دستیابی به هدف اصلی هدایت کنید تا تا زمانی که هدف اولیه حاصل شود، متمرکز بمانند.
حس موفقیتی که به آنها دست میدهد، نمیتواند به کلی توصیف شود. این احساس تأثیر عجیبی بر سازمان شما خواهد گذاشت. تحلیلی از ۳۰ مطالعه جداگانه نشان داده است که این حس روابط سالمی را در سازمان ایجاد میکند و به نهایت، وضعیت روحی مثبت تیم به عملکرد بالا منجر میشود. به زبان ساده، کارمندان خوشحال، ۱۲ درصد بیشتر مولد هستند.
نیازی به این نیست که موفقیت به صورت یکجا ظاهر شود و تمام مجموعه را تحت تأثیر قرار دهد. در واقع، هیچ وقت چنین اتفاقی نمیافتد، بلکه موفقیت به تدریج و با گذشت زمان شکل میگیرد. بهتدریج شما مسیرتان را به سمت دستیابی به آن تصویر بزرگ پیش خواهید برد، و پیش از آنکه خودتان متوجه شوید، کسبوکار شما ممکن است به همان شکلی تبدیل شود که همواره خواستهاید.